پارچه نویسی بنر نویسی حجاج و کربلا و خوش آمدگویی و تبریک قیمت

پارچه نویسی-بنر-خطاطی-تبلیغات دیجیتال-تهیه بروشور-تابلوسازی و نویسی -چاپ

پارچه نویسی بنر نویسی حجاج و کربلا و خوش آمدگویی و تبریک قیمت

پارچه نویسی-بنر-خطاطی-تبلیغات دیجیتال-تهیه بروشور-تابلوسازی و نویسی -چاپ

چرا قرمزها از استقلال در این لحظه خوشحالترند؟

پس الکی نیست هی میگن قرمزته مگه نه؟ germezha khoshaland perspolis be استقلال گل زد پس الکی نیست هی میگن قرمزته مگه نه؟ چرا قرمزها از استقلال در این لحظه خوشحالترند؟ جواب این سوال زیاد هم سخت نیست یه ضربه و بیرانوند می گیره دقیقه 86 بازی هستیم فرشاد رو می بینیم پرسپولیس در دقیقه چند توانست به استقلال گل بزنه؟ این فوتبال دربی هست نتیجه انلاین با پخش زنده در دقیقه هشتاد بازی قرمزها گل زدند حالا تعویض برای استقلال باید نشست تا ادامه بازی دربی را دید........ چرا قرمزها از استقلال در این لحظه خوشحالترند؟ جواب این سوال زیاد هم سخت نیست یه ضربه و بیرانوند می گیره دقیقه 86 بازی هستیم فرشاد رو می بینیم پرسپولیس در دقیقه چند توانست به استقلال گل بزنه؟ این فوتبال دربی هست نتیجه انلاین با پخش زنده در دقیقه هشتاد بازی قرمزها گل زدند حالا تعویض برای استقلال باید نشست تا ادامه بازی دربی را دید در دقیقه 80 بازی پرسپ.لیسها گل زدند برای همین خوشحالتر هستند............ منبع از سایت armin3d.com

بخور و بخواب کار منه خدا نگهدار منه حلیم

گندم‌ها را اول از همه در قابلمه با اب درون یخچال بگذارید ...و انرا را به مدت4 یا 6 ساعت از شب قبل در آب بخیسانید. امروزه گندم‌های آماده و پوست کنده در فروشگاه‌ها هستند. گوشت یا مرغ فرقی نمی کنه هر چه گندم‌ها بیشتر خیس بخورند و آب بیشتری جذب کنند در مرحله پخت راحت‌تر می‌پزند. گوشت را به همراه پیازها که هر کدام را به چهار تکه تقسیم کرده‌اید ( پیاز را ریز نکنید چون در مرحله پخت به گوشت می‌چسبد)، کمی زردچوبه و ۶ لیوان آب روی شعله ملایم گاز قرار دهید تا آرام آرام خوب بپزد و به اصطلاح مغز‌پخت شود. گندم را که از شب قبل خیس کرده‌اید در یک قابلمه جداگانه به همراه یک لیتر آب روی شعله ملایم گاز بپزید.

سوغاتی یادت نره باکو هوای باکو و چند شهر در گیلان

 سوغاتی در شهر باکو بعدش وضعیت اب و هوا در شهرهی نزدیک به دریای گیلان ... استکان‌های رنگی ...کمر بریک و نعلبکی های زیبا کمر بریک من شب تاریک من بیا به بالین من غوغا به پا کن کمر باریک .....

استکان‌های رنگی یا همان « استکان آرمودی » استکان‌هایی به شکل گلابی هستند که نام خود را نیز به خاطر شباهت به میوه گلابی گرفته‌اند(آرمود در زبان آذری به معنی گلابی می‌باشد). این استکان‌ها طرح‌هایی رنگی و زیبا روی خود دارند که آن‌ها را تبدیل به سوغاتی زیبا از شهر باکو می‌کند. جالب است بدانید ساختار این استکان‌ها به گونه‌ای است که باعث می‌شود چایی در آن‌ها مدت زمان بیشتری گرم‌تر بماند!!


اما  ضعیت ابو هوا اینبار در استارا وضعیت ابو هوا اینبار در باکو کشور اذربایجان  و شهرهای نزدیک به استارا و همچنین در تاجیکستان و هرات و کابل و باکو در کشور اذربایجان گرم هست امروز هم سه شنبه هست و در اخرین روزهای فصل تابستان هستیم در هرات و کابل هم هوا امروز و فردا گرم هست در همه شهرهای نزدیک به دریا در استان گیلان ابری و نیمه افتابی هست روز خوش تا یک روز خوب  دیگه .........و... منبع از سایت بی نهایت خوب ارمین تری دی دات کام   armin3d.com

فایده های سبزی جعفروقتی به بازار می رویم و سبزی می خریم حتما جعفری

فایده های سبزی جعفروقتی به بازار می رویم و سبزی می خریم حتما جعفری یکی از خریدهای ما از سبزی فروشی است این سبزی رنگش سبز است اگر ابی بود استقلالی ها بیشتر می خوردند انرا به صورت خام هم می توان راحت خورد جعفری از ان دسته سبزی ها است که طرفداران بی شماری دارد مثل طرفداران فوتبال استقلال یا ارساولیس مخصوصا دربی پرسپولیس فایده ای سبزی چعفری چیست؟ همین که چند برابر پرتغال ویتامین 3 ث دارد حودش نشان میده که چقدر جعفری جان فایده داره از بروز بیماری های لثه جلوگیری میکنه و ضد عفونی کننده هست و خواص های زیادترهم داره منبع: از سایت بسیار خوب ارمین تری دی دات کام armin3d.com

آیا این ماجرا واقعیست یا زایده فکر و خیال شماست؟ زنده باذ زاپاتا

آیا این ماجرا واقعیست یا زایده فکر و خیال شماست؟ زنده باذ زاپاتا آیا این ماجرا واقعیست یا زایده فکر و خیال شماست؟ اون از بلندی افتاد و دست و پاهایش شکست

 اونها  گرسنه بودند و غذا می خواستند جلوی چشمانش عشقش را زنده زنده خوردند  عشق اون   ....    اون از بلندی افتاد و دست و پاهایش شکست جلوی چشمانش عشقش را زنده زنده خوردند  عشق اون اسبش بود و هیچکس در انطرفها هم نبود و از همه بدتر اینکه  چند تا از حیوانات  وجشی و درنده که  عاشق گاز گرفتن  و  خوردن  گوشت بودند ان هم طعمه ای که از  جایش  نمی  توانست حرکت کنه و تا چشم کار می کرد بیابان بود و صدای زوزه گرگها کم کم لاشخورها هم رسیدند مرد ناتوان چاره ای نداشت تا منتظر بماند و او را  بخورند هوا هم هر  لحظه  تاریک و تاریکتر می شد این مرد شکارچی اسلحه داشت اما اسلحه اش از کار افتاد چون از بالای ان درخت به پایین افتاده بود تنفگش نیز خراب شد کفتارها هم آمدند این مرد غذای لذیذی برای ان حیوانات درنده بود سگهای وحشی هم آمدند آسمان رعدو برق  شدیدی  زد و باران سیل آسا نیز آمد جهنمی در وسط بیابان بود مرد داد می  زد  ضجه می زد کمکم کنید ایا هیچکسی صدای مرا نمی شنود کمکم کن کمکم کن کمک کمک کم کم  مک مک م م م.. و دیگر هیچ صدایی نمی آمد و سالها بعد رهگذری از انطرف عبور می کرد  تیکه های استخوان یک انسان و یک اسب را  دید  و به  خودش  و  اسبش  نگاهی  کرد و   رفت بالای  همان  درختی که ان مرد  از انجا به پایین  افتاده بود ولی او که  نمی  دانست این مرد از همان درخت به پایین افتاده و سرنوشتش اینگونه شد اما نمی دونم چرا هر وقت چنین داستانی می نویسم  خیلی  کلیک میخوره این فقط یک داستان بود......